نورافکن روی کار پنهانی کودکان
تاریخ انتشار: ۱۵ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۵۴۴۹۳۰
اصل قضیه نیز همین است، درحالی که ما به عنوان مردم و مسئولان بهعنوان کسانی که قدرت و ابزار اجرا را در دست دارند، بیشتر توجهمان معطوف به کودکانی است که در خیابان کار میکنند. همین شده که بسیاری از کودکان کار که در فضاهای آسیبزا برای دستمزدهایی بیقاعده و تبعیضآمیز در ساعتهای طولانی
سرسختانه کار میکنند و لحظه به لحظه از نشاط کودکی فاصله میگیرند، از قلم میافتند و از نظارتها و حمایتها خارج میشوند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
قاسم حسنی، مدیرعامل انجمن حمایت از کودکان کار البته به ما میگوید که لازم نیست حتما کودکی در کارگاههای زیرزمینی کار کند تا کار او را پنهانی تلقی کنیم، بلکه حتی اگر یک کودک پیش چشم ما مشغول کار باشد، ولی هیچ دست حمایتگری بر سر وی کشیده نشود، کار او غیررسمی و آسیبزاست. او از یک کودک چوپان در یکی از مراتع شمال کشور حرف میزند که شب و روزش را بدون سرپناه در این مراتع و کنار چند مصرف کننده بزرگسال موادمخدر میگذراند، بی آنکه خانواده یا نهادهای حمایتی پی او را بگیرند. حسنی میگوید که این کودک از منظر آسیبها و خطراتی که سلامت، بهداشت، نشاط، آموزش و امنیت وی را تهدید میکند با کودکی که در کارگاهی در دل پستوهای شهرمشغول سراجی است یا در مراکز غیرقانونی زباله تفکیک میکند، هیچ فرقی ندارد.
اما قانونگذار و مجریان قانون درکشورمان سالهاست که تمرکز خود را بر کودکان کاری که دیده میشوند، گذاشته و از سایر گروهها غفلت کردهاند به طوری که اکنون حجم انباشتهای از نارساییهای آموزشی، مشکلات سلامتی، کودکیهای از دست رفته، خشونتها، تبعیضها و استثمارهای اقتصادی در پرونده کار کودکان وجود دارد.
یک اصرار عجیب و یک تناقض
بند ۶ قانون حمایت از اطفال و نوجوانان که این اواخر اصلاح شد و چند موضوع در آن تغییر کرد بازهم از جمعآوری کودکان کار و خیابان و مداخله پلیس و ارجاع کودکان به بهزیستی حرف میزند؛ اصراری عجیب که بعد از حدود ۲۰ سال از مطرح شدن موضوع کودکان کار در کشورمان معلوم نیست به چه دلایلی همچنان مورد تاکید است. این اصرار عجیب است، چون تاکنون نه طرحهای جمعآوری (و به قول مسئولان، طرحهای ساماندهی) کودکان کار نتیجه داده و نه کودکان کار فقط آنهایی هستند که در انظار عمومی دیده میشوند. نویسنده کتاب «وضعیت اجتماعی کودکان در ایران» براساس مطالعات متعددی که تاکنون درکشورمان انجام شده، گزارش میدهد که ۱۱درصد دانشآموزان کشور برای کمک به امرار معاش خانواده کار میکنند که بیشترین آنها در استانهای گلستان، چهارمحال و بختیاری و قزوین گزارش شدهاند. براساس این مطالعات، همچنین از میان کودکان کار مورد مطالعه در یک تحقیق، دختران بیشتر از پسران در خیابان مریض شده، تصادف کرده، کتک خورده و اهانت شنیدهاند. این اطلاعات گرچه نمیتواند همه کودکان کار را شامل شود، ولی به هرحال برشی از وضعیت بغرنج آنهاست که نشان میدهد جمعآوری از سطح خیابان پایانبخش ماجرای کار کودکان نیست بهویژه این که مطالعات گویای این حقیقت است که بیشتر کودکان کار خارج از خیابانها کار میکنند. در این میان یک نکته قابل تامل نیز وجود دارد اینکه محیطهای کاری غیرقانونی یا پنهانی که اغلب کودکان زیر ۱۵ سال را در شرایطی سخت به کار میگیرند معمولا کارگاههای زیر ۱۰ نفرهستند که به روایت نویسنده کتاب وضعیت اجتماعی کودکان در ایران از شمول وزارت کار خارجاند و، چون نظارت کارآمدی بر این محیطهای کاری اعمال نمیشود آسیبهای مضاعفی به کودکان کار وارد میشود. پس چرا در چنین شرایطی به جای اصلاح قانون و تقویت نظارتها فقط بر جمعآوری کودکان- آن هم فقط بخشی از کودکان- بدون خشکاندن ریشهها تاکید میشود؟
تمرکز بر خانواده، نه کودک
وضعیت حقوقی اتباع خارجی و کودکان بیشناسنامه در کشورمان هنوز روشن نبوده و اوضاع کودکان شاغل در کارهای خانگی نیز نامشخص و مبهم است؛ یعنی ما هنوز در قانوننویسی و اجرای قانون و گسترش نظام رفاه اجتماعی مشکل داریم. به همین دلیل مدیرعامل انجمن حمایت از کودکان کار به «جامجم» میگوید: «گاهی اوقات قانون به جای این که حامی کودک باشد به ابزاری برای ستم مضاعف به کودکان تبدیل میشود». اشاره قاسم حسنی به قوانین ناقص است که پیشنیازهای آن پیشبینی نمیشود، واقعبینانه تنظیم نمیشود و یا مقدمات اجرای آنها فراهم نمیآید و در نتیجه باعث تضییع حقوق کودکان و نقض حقوق آنها میشود.
البته او معتقد است که کودکان چه در خیابان کار کنند و چه در محیطهای پنهان و دور از چشم، تمرکز قانون و قانونگذار نباید روی آنها باشد، زیرا کودکان کار معلول عوامل مختلف اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی هستند که شرایط، آنها را از چرخه زیست طبیعی خارج و به چرخه کار و بهرهکشی هدایت کرده است.
این فعال حقوق کودک میگوید: «بیپناهی، نبود سیستم فراگیر حمایتی، نابسامانیهای اجتماعی، فقر و ناتوانیهای خانوادگی از عوامل مهم شکلگیری کودکان کار است که برای حذف کار کودک باید بر اصلاح آنها تمرکز شود بهویژه بر توانمندسازی خانوادهها؛ چراکه در سیاستگذاری اجتماعی گفته میشود اگر میخواهیم مشکلی را حل کنیم باید بر اموری غیر از آن تمرکز داشته باشیم؛ مثلا سرمایهگذاری کنیم تا بیکاری از بین برود، همانطور که باید نارساییهای اجتماعی و خانوادگی را برطرف کنیم تا کار کودکان سامان بگیرد». در این میان به نظر میرسد که واقعا وقت تاباندن جدی روشنایی نورافکنهای نظارتی بر کودکان کار فرا رسیده است؛ کودکان کاری که تاکنون کمتر دیده شده و کمتر دربارهشان حرف زده شده؛ البته اگر نگوییم کار از دست رفته و دیر شده است.
روزنامه جام جم
منبع: جام جم آنلاین
کلیدواژه: کودکان کار فقر کار می کنند کودکان کار جمع آوری کار کودک
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۵۴۴۹۳۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
راهکارهای جایگزین تنبیه بدنی در کودکان
یک روانشناس در مورد تنبیه کودک گفت: شما میتوانید با استفاده از محرومیتسازی، محدویتهای کلامی یا تقویت منفی به صورت غیرفیزیکی کودک را تنبیه کنید. چرا که تنبیه بدنی میتواند خشم، پرخاشگری، و طیف وسیعی از اختلالات هیجانی و رفتاری را برای کودک به همراه داشته باشد.
به گزارش ایسنا، سحر پهلواننشان روانشناس کودک و نوجوان در گفتوگو با ایسنا با بیان تعریف تنبیه از دیدگاه روانشناسی گفت: در روانشناسی کودکان و نوجوانان، تنبیه را به عنوان یکی از شیوههای رایجی که ذیل رفتار درمانی به شمار میآید در نظر میگیرند، شیوهای که برای آموزش برخی از مفاهیم یا اجتناب از انجام برخی از موارد، توسط خانوادهها یا افرادی که در حوزه آموزش، تعلیم و تربیت هستند میتواند اعمال شود.
شکلهای مختلفی از تنبیه وجود دارد
این روانشناس در ادامه با بیان اینکه کلمه تنبیه در نظر عوام، همان تنبیه فیزیکی و بدنی است، گفت: ما شکلهای مختلفی از تنبیه را داریم برای مثال شکلی از تنبیه میتواند به شکل تقویت منفی باشد. در شکل دیگر از تنبیه، کودک از موضوع مثبتی که برای او لذت یا خوشحالی به همراه داشته دور شود، یا در اختیار او قرار نمیدهیم. بنابراین شما میتوانید با استفاده از محرومیتسازی، محدویتهای کلامی یا تقویت منفی به صورت غیرفیزیکی کودک را تنبیه کنید. چرا که تنبیه بدنی میتواند خشم، پرخاشگری، و طیف وسیعی از اختلالات هیجانی و رفتاری را برای کودک به همراه داشته باشد.
از تنبیه بدنی در موارد خاصی استفاده میشود
پهلوان نشان تأکید کرد: تنبیهها اگر بخواهند مؤثر باشند نباید جسمی و فیزیکی باشند مگر در مواقعی که یک آسیب جدی متوجه کودک میشود یا کودک ناخواسته آسیب جانی که به فرد دیگر یا به اموال و دارایی دیگران وارد میکند. مثلاً آتشافروزیهایی که برخی کودکان انجام میدهند یا بازیهای خطرناکی که میتواند حتی منجر به مرگ کودک یا فرد همسال او شود. یا برای بچههایی که سابقه مشکلات رفتاری مانند اوتیسم و کمتوانی ذهنی دارند، چون قوه ادراک آنان از لحاظ شناختی رشد پیدا نکرده است. در برخی مواقع از تنبیههای فیزیکی هم استفاده میشود. ولی در مواردی غیر از این، بیشتر توصیه میشود که از شیوه تنبیههای غیر جسمی مثل تقویت منفی، محرومسازی، تقویتهای مثبت و .. استفاده شود.
ما شکلهای مختلفی از تنبیه را داریم برای مثال شکلی از تنبیه میتواند به شکل تقویت منفی باشد.در شکل دیگر از تنبیه، کودک از موضوع مثبتی که برای او لذت یا خوشحالی به همراه داشته دور شود، یا در اختیار او قرار نمی دهیم. محرومیت سازی، تنبیههای غیرکلامی مانند سکوت یا پاسخ ندادن پدر یا مادر در موقعیتهای مدنظر آنها، شیوه های دیگری از تنبیه غیر جسمی هستند.
عوامل تأثیرگذار بر تنبیه کودکان
این روانشناس ادامه داد: برای آموزش مفاهیم خاص مانند نظم نخست باید منظور خود از نظم را برای کودک مشخص کنیم. به کودک نشان دهیم رعایت نظم میتواند پیامدهای مثبت به همراه داشته باشد و عدم رعایت آن میتواند به تنبیههای مانند محرومیت از امتیاز خاص منجر شود.
وی افزود: نکته دوم درباره مؤثر بودن تنبیهها این است که باید متناسب با کاری که کودک انجام داده یا نداده، تنبیه انجام شود. مثلاً اگر کودک درس خود را نخواند ما نمیتوانیم به او بگوییم که خوب من به تو قول داده بودم که آخر هفته تو را به شهربازی ببرم و الان نمیبرم. قولهایی که به کودک داده میشود اساساً باید اجرا شوند. در واقع در حال حاضر عدم اجرای این قول یک بیاعتمادی را در کودک ایجاد میکند. بنابراین تنبیه یا محرومیت مد نظر باید حول محور همان موضوع و یا در فاصلهی نزدیک به آن موقعیت و نه در روزهای آینده باشد.
پهلوان نشان خاطرنشان کرد: شدت تنبیهها باید متناسب با سن کودک در نظر گرفته شود مثلاً زمانی باید صحبت از محرومسازی شود که کودک کار اشتباهی را انجام داده است. این زمان بندی باید براساس سن کودک باشد یعنی اگر کودک 3 ساله است حدوداً بین 3 تا 6 دقیقه بعد از انجام کار خطا، تنبیه مناسب صورت گیرد.
این روانشناس گفت: توصیه ما این است که والدین بیشتر بر روی رفتارهای مثبت کودک تمرکز کنند که بتواند برای کودک تشویق به همراه داشته باشد. از این رو وقتی کودک خطایی انجام می دهد و در لحظه مورد تنبیه قرار میگیرد باید کوچکترین اتفاق مثبت را هم مورد تشویق قرار داد. این تشویقها میتواند تصدیق کلامی، تشویق اجتماعی و نظام اقتصاد ژتونی(پاداش دادن به کودک درقبال رفتارهای مطلوب) باشد. تا کودک برای انجام رفتارهای درست، انگیزه بیشتری پیدا کند. با این شیوه اگر کودک برای جبران اشتباه تلاشی انجام دهد. با استفاده از اقتصاد ژتونی میتواند یک تعدادی از آن مجازات و یا تنبیههایی که برای او در نظر گرفتهشده، را کاهش داد.
تأثیرات منفی تنبیه بدنی در کودکان
این روانشناسی درباره تأثیرات منفی تنبیه بدنی در کودکان گفت: تأثیرات آن را از منظر گوناگون میتوان بررسی کرد. این که کودک در چه بازه سنی قرار داشته باشد، یا جنس کودک چی باشد، یا کدام یک از والدین در چه موقعیت مکانی و زمانی این تنبیه را انجام داده باشند، متفاوت است. در قسمت اول یکی از تبعات این گونه از تنبیهات احساس شرم و نقص را در کودک به همراه میآورد که ممکن است نسبت به آن فرد تنبیهکننده پدر، مادر، مربی یا هر فرد دیگری، احساس ناکامی ایجاد شود که متعاقب آن میتواند خشم، پرخاشگری، و طیف وسیعی از اختلالات هیجانی و رفتاری را در ادامه برای کودک ایجاد کند.
پهلواننشان ادامه داد: یکی دیگر از واکنشهای که کودک در مقابل تنبیه بدنی میتواند انجام میدهد پرداختن به کارهایی است که والدین به آن حساس هستند. به این روش معمولا کودکان والدین خود را کنترل میکنند.
وی معتقد است: در فضای یادگیری مشاهدهای هم کودک یاد میگیرد که این یک شیوهای است که خانواده میتواند به وسیله آن به اهدافش برسد. بنابراین او هم در ارتباط با همسالان همجنس یا غیر همجنس خود و یا افرادی بزرگتر از خود میتواند به کار ببرد. شیوهای برای کسب توجه و به هدف رسیدن کودک از این منظر که دیگران را مجبور کند تا یکسری کارهایی را برای او انجام دهند.
این روانشناس تأکید کرد: غیر از موردی که گفته شد ما شاهد یک فاصلهگیری عاطفی هم در بچهها هستیم. اگر اولین شیوه خانواده وقتیکه کودک اشتباه یا خطایی را انجام می دهد، شیوه تنبیه فیزیکی و داد و بیدادهای همراه با آن باشد، باعث میشود که ویژگیهایی مانند صبر، تحمل ناکامی یا به تأخیر انداختن ارضای نیازها در بچهها با مسائل زیادی مواجهه شود که آسیبهای آن در دوران بعدی زندگی کودک هم برای ما کاملاً مشخص است. کودک از پدر و مادر خود فاصله میگیرد و خلأهای عاطفی زیادی برای او به وجود میآید و این موضوع خیلی مواقع باعث میشود که ارتباط ایمن کودک با منابع دلبستگی اولیه او مثل پدر و مادر هم دستخوش تغییر شود.
خشم، انزجار، تنفر، پرخاش، طیف وسیعی از هیجانهای منفی که میتواند برای کودک اتفاق بیافتد برای او عادی میشود و به ابعاد مختلف زندگی کودک هم سرایت پیدا میکند.
وی در ادامه گفت: خیلی وقتها ما با والدین مخصوصاً والدینی با حالت تکانشیتر یا سابقه اختلالات روانشناختی یا آستانه تحمل پایین صحبت میکنیم، میگویند که من در آن لحظه متوجه نشدم که چه اتفاقی افتاده است و بعد از آن هم پشیمان شدم. اما آن آسیبی که تنبیه بدنی حتی برای بار اول در ذهن یک کودک ایجاد کند، میتواند تبعات جبرانناپذیری را داشته باشد.
پهلواننشان خاطرنشان کرد: البته خود اختلالهای روانشناختی یا اختلال خاص والدین در این زمینه باید ارزیابی شود، تا در نظر گرفته شود که رفتار کودک چه طرحوارهای را در ذهن والدین فعال میکند که با اشتباه کودک خشم عجیب غریبی در مادر یا پدر فعال میشود که به طبع آن رفتار فیزیکی بر روی کودک انجام می گیرد.
اگر اولین شیوهی خانواده وقتیکه کودک اشتباه یا خطایی را انجام می دهد، شیوه تنبیه فیزیکی و دادو بیدادهای همراه با آن باشد باعث میشود که ویژگیهایی مانند صبر، تحمل ناکامی یا به تأخیر انداختن ارضای نیازها در بچهها با مسائل زیادی مواجهه شود که آسیبهای آن در دوران بعدی زندگی کودک هم برای ما کاملاً مشخص است. کودک از پدر و مادر خود فاصله میگیرد و خلأهای عاطفی زیادی برای او به وجود میآید و این موضوع خیلی مواقع باعث میشود که ارتباط ایمن کودک با منابع دلبستگی اولیه او مثل پدر و مادر هم دستخوش تغییر شود.
علت مقابله به مثل کودکان در تنبیه بدنی
این روانشناس کودک در پاسخ به سؤالی دربارهی اینکه چرا بچهها وقتی مورد تنبیه بدنی قرار میگیرند دقیقاً مقابله به مثل میکنند و همان رفتار را در مقابل والدین انجام میدهند، گفت: در سنین تقریباً 3تا 6 سالگی که کودکان در مرحله دوم روانشناختی خود هستند نیروی اراده در حال شکل گرفتن است. این نیروی اراده و آن مقاومت گراییها و منفیگراییهایی که کودکان دارند. باعث نه گفتن آنان میشود و در سطح جسمی هم کودک متوجه توانایی بدنی و ماهیچهای خود شده است و میخواهند در مقام عمل این توانایی را نشان دهد تا ببیند آیا دقیقاً میتوانند همان کار را انجام دهد.
پهلواننشان تأکید کرد: به هر حال منبع الهام کودک والدین هستند تصور آنها این است که اگر والد کاری را انجام میدهد این کار، درست است. بنابراین او هم امتحان میکند تا ببیند آن نتیجهای که والد میخواهد از کودک بگیرد کودک هم میتواند آن نتیجه را از والد بگیرد؟ به همین خاطر است که میگوییم از آنجایی که بچهها مشاهده کنندگان قوی هستند و تقریبا در 5 تا 6 سال اول زندگیشان هم این شخصیت روانی در حال شکل گیری است، اکیدا توصیه میشود تا جایی که امکان دارد، گفتگوی همدلانه بدون برانگیختگی احساس شرم و نقص در کودک اتفاق بیافتد تا هیجان کودک به شکل درستی بررسی شود. البته تنبیه اصولی مانند محرومیت، تقویت منفی، جداسازی یا شیوههای غیرکلامی با توجه به شرایط سنی و روشی صحیح میتواند یکی از روشهای کارآمد در تربیت کودک باشد.
این روانشناس در ادامه گفت: مسئله بعدی که به شدت توصیه میکنیم این است که خانوادهها انتظاراتشان را از کودکان در سطح متعارف، منطقی و مطلوب متناسب با سن، جنس و ویژگیهای تحولی کودکان قرار دهند، در کنار آن پیامدهایی که انجام یا عدم انجام آن رفتار، با شکلهای مختلف به کودک گفته شود.
اصرار کودکان بر درستی اشتباهی که انجام میدهند
پهلواننشان در پاسخ به سوال دیگری درباره مقاومت کودکان و اصرار آنها بر اشتباه نبودن کارشان اظهار کرد: دلایل زیادی باعث میشود که کودک اصرار بر درست بودن کار خود داشته باشد. اگر کودک در بازه سنی 3 تا 6 سال باشد این مقاومت و منفیگرایی اساسا جزو شاخصههای تحولی او است. والدین باید از شیوههای دیگر و به شکل غیر مستقیم مانند استفاده از کارتونها، قصهها، نمایش ها و بازی با عروسکها، سعی کنند آن مفهوم را آموزش دهند.
وی ادامه داد: از دلایل دیگری که باعث میشود بچهها اشتباهات خود را نپذیرند این است که کودک در فضای ذهنی خود این داده را دارد که من اگر الان به اشتباه خود اقرار کنم کتک میخورم چون قبلتر از این هم همین موضوع اتفاق افتاده است.
این روانشناس کودک گفت: اساسا والدین در تنبیههای خود به دنبال راهحل مسئله نیستند بلکه به دنبال آن هستند که آن احساس شرم و نقص در کودک بالا بیاد و به او بقبولانیم که تو مقصر هستی. در صورتی که صورت مسئله اصلی ما باید آن اتفاق باشد. زمانی که کودک دارد به چهره والدین نگاه میکند و میبیند که این والدین بسیار برافروخته هستند و شاید ابزار خاصی هم در دست داشته باشند. مسلما از پذیرفتن اشتباه خود اجتناب میکند. از سوی دیگر در دورهای که کودک استقلالورزی را تجربه میکند، آن احساس شرم برای او آزار دهنده است. بنابراین شاید بهتر باشد در موقعیتی که هم والد عصبانی است و هم کودک پذیرا نیست. شروع به تنبیه کردن یا شکافتن مسئله نکنیم و اجازه دهیم کمی زمان بگذرد تا بار هیجانی فروکش کند.
وی در پایان با تاکید بر اینکه باید والدین تمرکز خود را روی خود اتفاق بگذارند. تصریح کرد: بچهها متمرکز بر حال هستند و آیندهنگری ندارند. ممکن است کاری را هم به اشتباه انجام بدهند. ولی واقعاً نیت عامدانهای نبوده است. به این دلیل بعضی وقتها کودکان میگویند که من نمیدانستم که این اتفاق میافتد و فقط میخواستم تجربه کنم. از این رو ما باید بر روی گفتوگوی همدلانهای با کودک تمرکز کنیم و ببینیم که کودک در آن لحظه چگونه فکر میکرده و چه احساسی را داشته و چه هیجانی را تجربه کرده است.
انتهای پیام